. . .دردنوشت



هو الحق

نمیدانم برایت پیش آمده یا نه

که گرفتار اضطراب ونگرانی عمیقی شوی که آینده ات را در گیر خود میکند

فکری که مثل خوره به جانت می افتد

وقتی چشم میبندی به یادت سرازیر میشود و خواب از چشمانت میگیرد

وقتی بیدار میشوی وچشم باز میکنی دوباره سراغت می آید

خلاصه بگویم میشود تمام زندگی ات

وتلخ میکند همه ساعات عمرت را

و میشود تمام دعاهایت

.

.

.

اما وقتی به خوبی تمام میشود

وقتی میبینی خدا خیلی حواسش به همه چیز است و نگرانی ها رخت میبندند و میروند

آن وقت میشود آرامش محض را حس کرد

شاید همان آغوش خدا

.

من در همین حالم

وخدا را هزار بار شاکرم که مثل همیشه دستم را گرفت ونجاتم داد

حق


بسم الله الرحمن الرحیم

.

.

.

بعد از چند سال نبودن در این مجاز آباد دوباره آمدم

برای خانه تکانی

آمدم تا گرد وخاک ها را از روی این صفحه بردارم

نمیدانم شاید برای شروعی دوباره

شایدم نه

دیگر مثل قدیم تر ها دست و دلم به نوشتن نمیرود

نه که حرف نباشد

چرا هست   خیلی هم هست   پر از درد 

اما.


نمیدانی چه دردی دارد وقتی

مادرت دم عیدی مادرش را از دست بدهد

و هی یاد مادرش . یاد درد هایش. یاد مهربانی اش. بیفتد

و هی خاطراتش را با مادرش برایت تعریف کند

و هی آرام بغض کند

و هی آرام وبی صدا اشک بریزد

. . .

آنوقت چطور میشود روز مادر را به او تبریک گفت؟.


درد نوشت:

مادر بزرگم را خیلی دوست داشتم. خدا رحمتش کند سال جدید را ندید.

خدایا مادرم را از من مگیر


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

بی پرده... جهان موزیک - دانلود آهنگ جدید تامین انواع ماشین آلات راه سازی و ساختمان سازی و صنعتی Cindy هک و امنیت گل سنگ نیلو رایانه